تاریخ دارای وجدانی ظریف و منصف است که واقعیات را عیناً در خود ثبت و ضبط می کند و مشت محکمی به دهان باطل می کوبد.
مرحوم آیتی در کتاب بررسی تاریخ عاشورا یکی از اندرزنامه ها ی یکی از خلفای عباسی را می آورد که در عین زیبایی تاریخ ان را نپذیرفته ولی سخنان بعضاً دو کلمه ای ائمه ی اطهار را به عنوان زبده ترین نصایح در خود جا داده است.
هنوز پس از قرن ها تاریخ به امام حسین علیه السلام ارادت نشان می دهد و به یزید لعن و نفرین می فرستد.
پس مطالعه ی تاریخ کربلا گامی موثر در جستجوی حقیقت است. جالب است ک هر کس از یک منظر به این واقعه نگاه کرده است و هرگز عاشورا به یک بعد تلخیص نشده است.
باید ما در این شب ها که مجالس روضه و عزا برپاست بیشتر ازکربلا بدانیم. از قیام، اهداف امام بیشتر بدانیم. باید بر معرفتمان از امام حسین علیه السلام بیشتر بیفزاییم. باید بیشتر بهره ببریمز
حیف است که گاندی بهره ببرد و ما که شیعه ایم نه. حیف است که فلان کافر ،فلان ارمنی بهره ببرد ما نه. . . .
|
این شعر بخشی از سروده ی آقای علی معلم دامغانی است که صحنه ای که سر مبارک حضرت سید الشهدا بر روی نیزه است را در اوج زیبایی وصف نموده است.
روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید
شید و شفق را چون صدف در آب دیدم
خورشید را بر نیزه گویی خواب دیدم
خورشید را بر نیزه؟ آری این چنین است
خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است
بر صخره از سیب زنخبر می توان دید
خورشید را بر نیزه کمتر می توان دید
|
من قاسم مجنونم کز عشق حسین مستم
امّید همه دلها شمشیر پدر دستم
من عبد عمو باشم تا جان به بدن دارم
از بهر حسین جنگم تا سر به بدن دارم
می جنگم و می جنگم از بهر تو ثار الله
گردد به فدای تو داداش من عبدالله
سیرم دگر از دنیا وز جور و جفای آن
امید و ندارم من بر خلق و وفای آن
آمال سم اسبان گردیده تن پاکم
زیبا و منم مردم دلگیر از این خاکم
|
صاحب کتاب درالیمین در تفسیر این آیه مبارکه از قرآن کریم "فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم" می فرماید: خلاصه معنی چنان است که آدم (ع) در ساق عرش کلمه چند نگریست، جبرئیل او را بیاموخت که بدان کلمات که اسماء پیغمبر و آل پیغمبر بود پناهنده شود و بدین گونه سخن کند:
قال: "یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان."
خدا را بدین کلمات سوگند داد، چون به نام حسین(ع) رسید آتش از قلبش برانگیخت و آب از چشمش بریخت. گفت: ای جبرئیل، چه شد که در ذکر پنجم قلب من بشکافت و اشک من جاری شد؟ جبرئیل گفت: این فرزند تو به مصیبتی بزرگ مبتلا شود که همه مصیبتها در نزد او کوچک باشد. گفت ای برادر آن چه مصیبتی است؟
قال: یقتل عطشاناً غریباً وحیداً فریداً، لیس له ناصر ولا معین و لو تراه یا آدم و هو یقول وا عطشاه وا قله ناصراه حتی یحول العطش بینه و بین السماء کالدخان فلم یجبه احد الا بالسیوف و شرب الحتوف، فیذبح ذبح الشاه من قفاه و ینهب رحله اعدائه و تشهر رؤسهم، هو و انصاره فی البلدان و معهم النسوان، کذالک سبق فی علم الواحد المنان.
گفت: کشته می شود در حالتی که تشنه باشد و بی کس باشد و تنها و فرید باشد و او را ناصری و معینی نباشد. ای آدم، اگر او را ببینی در حالتی که می گوید: "وا عطشاه وا قله ناصراه" تا گاهی که از تشنگی چشمش چنان تاریک می شود که آسمان را نتواند دید و هیچ کس او را جواب نگوید الا با زبان شمشیر و شراب مرگ . پس، او را میکشند چنانکه گوسفند را از قفا سر میبرند، و احمال و اثقال او را دشمنان او به نهب و غارت می برند و سر او و اصحاب او را بر سنان - نیزهها - می کنند و در شهرها می گردانند و اهلبیت او را اسیر می گیرند. و این صورتی است که از پیش به علم خداوند واحد برگذشته است.
چون این سخن به پایان رفت آدم و جبرئیل چون زن بچه مرده گریستند.
اطلاع یافتن حضرت نوح (ع) از شهادت امام حسین(ع)
هنگامی که حضرت نوح(ع) بر کشتی سوار شد و روی زمین را گردش نمود و به زمین کربلا رسید، زمین کربلا کشتی او را نگاه داشت. حضرت نوح از خطر غرق شدن ترسان شد و گفت:
الهی طفت جمیع الدنیا و ما اصابنی فزع مثل ما اصابنی فی هذه الارض؛ پروردگارا، من جمیع دنیا را گردش کردم و در هیچ موضعی نظیر این زمین خوفناک ندیدم .
فنزل جبرئیل و قال: " یا نوح فی هذا الموضع یقتل الحسین سبط محمد(ص) خاتم الانبیاء وابن خاتم الاوصیاء؛ در این موقع جبرئیل نازل شد و گفت: اینجا مکانی است که سبط خاتم انبیاء و فرزند خاتم اوصیاء کشته خواهد شد .
نوح گفت: قاتل او کیست؟
جبرئیل گفت: قاتل او کسی است که اهل هفت آسمان و زمین او را لعنت می کنند .
پس، لعنت کرد او را نوح چهار مرتبه. پس کشتی حرکت کرد تا کوهی ظاهر شد و بر آن قرار گرفت.
حضرت ابراهیم(ع) و گذر او از قتلگاه امام حسین علیه السلام
هنگامی که گذر حضرت ابراهیم(ع) به کربلا افتاد و به قتلگاه امام حسین(ع) رسید اسبش به رو درآمد. آن حضرت از بالای اسب بر زمین افتاد، سرش شکست و خون جاری شد. زبان به استغفار گشود و گفت: پروردگارا، آیا از من گناهی صادر شده است؟
جبرئیل نازل شد و گفت: گناهی از تو سر نزده بلکه در این مکان سبط خاتم انبیاء شهید خواهد شد و خون تو به موافقت خون او جاری گردید.
حضرت ابراهیم گفت: قاتل او که خواهد بود؟
گفت: آن کسی است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد.
حضرت موسی(ع) و عبور از کربلای امام حسین علیه السلام
روایت شده موقعی که حضرت موسی(ع) با یوشع بن نون به زمین کربلا عبور کردند بند نعل حضرت موسی (ع) پاره شد و خاری به پای آن بزرگوار خلید و خون جاری شد. گفت: پروردگارا، مگر چه گناهی از من صادر شده که بدین کیفر گرفتار شدم؟
فاوحی الیه ان هنا یقتل الحسین(ع) و هنا یسفک دمه فسال دمک موافقه لدمه.
خطاب رسید: خون حسین(ع) در این موضع ریخته خواهد شد. خون تو نیز برای این که با خون آن حضرت موافقت کند جاری گردید.
موسی(ع) گفت: حسین کیست؟
خطاب رسید: حسین سبط محمد مصطفی و فرزند علی مرتضی است.
موسی گفت: کشنده آن حضرت کیست؟
وحی شد: کشنده او کسی است که ماهیان دریا و وحوش صحرا و پرندگان هوا او را لعنت خواهند کرد.
موسی (ع) هم بر یزید لعنت کرد .
حضرت سلیمان (ع) و مقتل حسین علیه السلام
مروی است که سلیمان(ع) بر بساط خویش جای داشت و در هوا عبور می کرد. ناگاه روزی از زمین کربلا خواست درگذرد، باد بساط او را به دوران انداخت، چنان که سلیمان بیمناک شد تا مبادا او را به خاک افکند. در این وقت باد از وزیدن بایستاد و بساط او به خاک در افتاد .
فقال سلیمان للریح لم سکنت؟ فقالت ان هنا یقتل الحسین(ع) .
فرمود: ای باد تو را چه افتاد که ساکن گشتی؟ گفت: مقتل حسین بن علی اینجاست.
سلیمان گفت: کشنده او چه کسی است؟
گفت: لعین اهل سماوات و الارض، یزید.
پس سلیمان دست برداشت و او را لعن فرستاد و به دعای بد یاد کرد. در این وقت جن و انس ایمن گشتند و باد وزیدن گرفت و بساط طریق سلامت سپرد.
گریه حضرت زکریا بر امام حسین علیه السلام
مولایمان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در پاسخ سعدبن عبدالله در ضمن حدیثی طولانی می فرماید: حضرت زکریا از پروردگارش درخواست نمود که اسامی پنج تن را به او بیاموزد. جبرئیل(ع) بر او نازل شد و آنها را به او آموخت. هر گاه که زکریا اسم محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) را میبرد اندوهش برطرف میشد، ولی همین که اسم حسین(ع) را می برد بغض گلویش را می فشرد و نفسش به شماره می افتاد و گریه اش می گرفت. روزی گفت: خداوندا، چه سری دارد که هر گاه اسم چهار نفر از اینان را میبرم غم و اندوهم برطرف می شود و خاطرم تسکین می یابد، ولی هنگام نام بردن از حسین(ع) اشکم جاری و آه و ناله ام بلند می شود؟
خداوند متعال داستان حسین(ع) را به او خبر داد و فرمود: (کهیعص) .
کاف اسم کربلا، هاء هلاکت خاندان پیامبر(ص)، یاء یزید که به حسین(ع) ظلم و ستم نمود، عین اشاره به عطش و تشنگی حسین(ع) و صاد صبر اوست .
زکریا که این مطالب را شنید سه روز از مسجدش بیرون نرفت و دستور داد کسی بر او وارد نشود و شروع به گریه و زاری نمود و ذکر مصیبت او این عبارت بود: خداوندا، آیا بهترین آفریدگانت به فرزندش مصیبت زده میشود؟ آیا چنین مصیبتی بر آستانه آنان فرود می آید؟
حضرت عیسی (ع) و کربلای حسین علیه السلام
در خبر است که عیسی(ع) را با حواریون گذر به اراضی کربلا افتاد، ناگاه شیری را نگریستند که طریق را بر روندگان مسدود ساخته بود. شیر به سوی عیسی(ع) پیش آمد و فرمود:
انی لم ادع لکم الطریق حتی تلعنوا یزید قاتل الحسین (ع) .
نمی گذارم شما درگذرید الا آن که یزید را که کشنده حسین(ع) است لعن کنید.
عیسی فرمود: حسین کیست؟
قال: سبط محمد النبی الامی و ابن علی الولی ؛ سبط پیامبر و فرزند علی ولی الله است .
عیسی (ع) پرسید: قاتل او کیست؟
گفت قاتل او یزید ملعون است که وحوش بیابانها و درندگان صحراها خاصه روزهای عاشورا او را لعن کنند .
پس عیسی دست برداشت و لعن کرد بر یزید و نفرین فرستاد بر او. در این وقت شیر از طریق کناری رفت و حواریون ایمن شدند و به جانب مقصود عبور کردند .
حضرت محمد (ص) و تربت امام حسین علیه السلام
ابوبصیر گوید امام صادق(ع) فرمود: جبرئیل بر رسول خدا(ص) فرود آمد. در آن هنگام حسین(ع) نزد حضرتش به بازی مشغول بود. پس جبرئیل او را آگاه ساخت که امتش این فرزند را می کشند. رسول خدا(ص) گریست و سپس جبرئیل عرض کرد: آیا تربتی را که بر روی آن کشته می شود به شما نشان دهم؟
امام ادامه دادند: ناگاه فاصله میان محل نشستن رسول خدا(ص) و قتلگاه حسین(ع) در زمین فرو رفت، به طوری که دو مکان به هم متصل شدند و جبرئیل مشتی از آن خاک برگرفت. سپس در کمتر از یک چشم بر هم زدن دو مکان از هم دور شدند و به حالت اول خود بازگشتند. سپس جبرئیل خارج شد در حالی که می فرمود: خوشا به حال تو ای خاک و خوشا به حال آن که در اطراف تو کشته می شود.
البته گفتنی است در این زمینه روایات دیگری نیز درباره سایر پیامبران مانند
حضرت اسماعیل موجود است که طالبان میتوانند به بحارالانوار علامه مجلسی
، جلد 44 و کتاب خصائص الحسینیه، مراجعه نماید .
|
|
بارد، چه؟ خون، که؟ دیده، چه سان؟ روز و شب، چرا؟
از غم، کدام غم؟ غم سلطان اولیا
نامش که بود؟ حسین، ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه، جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ شهید شد،به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم، پنهان؟ نه بر ملا
شب کشته شد؟ نه روز، چه هنگام؟ وقت ظهر
شد ازگلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
|
|
|
|